تغذیه زنبور عسل در آخر زمستان و اول بهار
صرف نظر از درجه حرارت در محیط خارج، به تدریج که طول روزها افزایش مییابد، ملکه شروع به تخمگذاری میکند و تعداد آن را هر روز بیشتر از قبل میشود که مقدار آن به عوامل زیر بستگی دارد.
• ظرفیت و قابلیت نژادی ملکه
• وجود ذخیره گرده و عسل در کندو
• اندازه توده یا خوشه زنبوران کارگر
• وجود جای لازم برای تخمگذاری
وجود عسل در این موقع بسیار اهمیت دارد. مصرف عسل در آخر پاییز و اول زمستان متوسط است زیرا در این موقع زنبور عسل در حالت استراحت زمستانه به سر میبرد و چون نوزادی پرورش نمیدهند درجه حرارت در خوشه نسبتاً پایین است، ولی با شروع پرورش نوزاد، مصرف عسل هم به دلیل افزودن درجه حرارت و هم به دلیل تغذیه نوزادان به شدت افزایش مییابد.
بیشتر تلفات زمستانه در این موقع از سال که گرسنگی بعد از نجات از سرمای شدید زمستان حادث میشود، به وقوع میپیوندد و کلنیهای پرجمعیت که نوزادان بیشتری پرورش میدهند بیشتر در اثر گرسنگی تلف میشوند.
منظور از بازدید اول بهار، اطمینان از وجود عسل کافی در کندو است. به دلیل این که درجه حرارت ملایم است محل وجود عسل در کندو خیلی مهم نیست و کارگران عسل را در هر جا که باشد به محلهای پرورش نوزاد انتقال میدهند.
بعضی از زنبورداران موفق به طور معمولی کلنیهای خود را در این موقع با شربت قند رقیق ۱ به ۱ تغذیه میکنند و عقیده دارند که آب اضافی میتواند در رقیق کردن عسل ذخیره در داخل کندو مفید واقع شود، بخصوص اگر شرایط هوا طوری باشد که کارگران نتوانند آب به کندو برسانند.
جمعیت کلنیهایی که زمستان را پشت سرگذاشتهاند بستگی زیادی به ذخیره گرده آنها در فصل گذشته دارد و وضع آن از کندویی به کندوی دیگر حتی در یک زنبورستان متفاوت است.
به طور معمول کلنیهایی که ملکه خود را از دست میدهند یا آنهایی که در جریان شدید گرده ملکه خود را جایگزین می کنند، گرده بیشتری ذخیره میکنند زیرا در کندو مصرف زیادی ندارند. قابهای حاوی گرده باید بین کندوهای مختلف در پاییز متعادل گردد.
در نواحی گرمسیر و معتدل، مقداری گرده تازه در اواسط تا اواخر دی ماه برای زنبوران در دسترس میباشد. این وضعیت در نواحی سردسیر حدود اواسط تا اواخر اسفند ماه پیش میآید اما گرده ذخیره شده در کندو از این نظر مهم است که شرایط متغییر هوا در آن مواقع، اجازه نمیدهد که زنبوران به طور معمول گرده جمعآوری کنند و در ضمن این که زنبوران میتوانند تا حدود دو هفته بدون در دسترس بودن گرده به تولید نوزاد بپردازند. باید توجه داشت که توقف در پرورش نوزاد در توسعه کلنی و زندگی کارگران بسیار خطرناک است.
در نواحی سردسیر، در این موقع باید ذخیره گرده در داخل توده خوشه مانند کارگران قرار گرفته باشد تا مورد استفاده قرار گیرد زیرا زنبوران فقط میتوانند مستقیماً از ذخیره سلولهای داخل خوشه تغذیه کنند. وقتی درجه حرارت متعادل شود کارگران میتوانند در هر کجای کندو حرکت کنند و از گرده موجود در سلولها تغذیه نمایند ولی تا این موقع ممکن است کلنی از توسعه باز ماند.
اگر تمام احتیاجات کلنی تامین شود توسعه آن با نظم خاصی که قابل پیشبینی است ادامه پیدا میکند. طبق مطالعاتی که طی سالهای متمادی انجام گرفته است در صورتی که گرده کافی از هشت هفته قبل از پیدا شدن گرده تازه در طبیعت در کندو وجود داشته باشد، جمعیت کلنی به سرعت توسعه مییابد و میتواند با جمعیت زیاد به جمعآوری گرده تازه پرداخته و بدون وقفه به توسعه جمعیت خود بپردازد.
از طرف دیگر کلنیهایی که فاقد گرده در مراحل بحرانی باشند در این مرحله بدون پرورش نوزاد مانده و یا تعداد کمی نوزاد پرورش میدهند و هنگامی که گرده طبیعی بوجود میآید، جمعیت کم آنها قادر نیست که از موقعیت موجود به خوبی بهرهبرداری کند. کندوهای با جمعیت زیاد چه برای تولید عسل یا گردهافشانی و یا برای تولید زنبور عسل کارتنی، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
زنبورداران و بعضی از نویسندگان علاقه دارند اصطلاح جریان عسل با جریان نوش را به طور مترادف ذکر کنند اما تفاوت مهمی بین این دو وجود دارد. جریان نوش به ظرفیت تولید نوش گیاهان مختلف اطلاق میشود که تحت تأثیر گونه گیاه، نوع خاک، حاصلخیزی خاک، رطوبت خاک، حرارت و طول مدت تابش آفتاب قرار دارد، اما جریان عسل در رابطه با کلنی و نوش موجود در طبیعت میباشد که عواملی مانند جمعیت کلنی، پرورش نوزاد، فضای داخل کندو و درجه حرارت روی جریان عسل تأثیر می گذارند. جریان عسل ممکن است برای کلنیهای مختلف در شرایط مشابهی از جریان نوش متفاوت باشد.
یک ملکه خوب در روز حدود ۱۶۰۰ تخم می گذارد، ۲۱ روز طول می کشد تا نوزادان دوره رشدی خود را کامل کنند. عمر متوسط یک کارگر حدود ۵ الی ۶ هفته است. نسبت بین نوزادان و جمعیت کندو به ازاء افزایش هر ۱۰۰۰۰ کارگر ۱۰ تا ۱۴ درصد نقصان پیدا می کند، در صورتی که متوسط تعداد تخمی که توسط ملکه گذاشته میشود وقتی که جمعیت کندو به ۴۰۰۰۰ فرد می رسد افزایش مییابد.
یک کلنی پرجمعیت، نوزادان بیشتری نسبت به کلنی کم جمعیت پرورش میدهد و در عین حال وقتی گرده و نوش در دسترس باشد جمعیت بیشتری برای جمعآوری گرده و نوش گل به خارج میفرستد. کندوی پرجمعیت عسل بیشتری تولید میکند، گرده فراوانتری جم آوری میکند و در گردهافشانی بازدهی بیشتری دارد و این نه تنها به دلیل جمعیت زیاد است بلکه کندوهای با جمعیت کم به کارگران بیشتری برای پرورش نوزاد در داخل کندو احتیاج دارند.
به دلیل اهمیت گرده در پیشرفت کلنی، منابع پروتئین متنوعی به کار گرفته شده است تا شاید بتوان به جای گرده از آنها استفاده کرد. با وجود اینکه راجع به تغذیه زنبور عسل اطلاعات زیادی حاصل گردیده است ولی تاکنون کسی نتوانسته مخلوطی تهیه کند تا جایگزین گرده گل گردد. بسیاری از پروتئینهای شناخته شده از نظر وجود اسیدهای آمینه اصلی مناسب به نظر میرسند ولی یا کارگران از آنها نمیخورند و یا اینکه با مصرف آنها پرورش نوزادان متوقف میشود. کلنی که با مواد جایگزین گرده تغذیه میشود باید قادر باشد که به طور نامحدود زاد و ولد کند.
در میان موادی که برای این منظور بکاربرده شده، زرده تخم مرغ پودر شده، آرد سویا، مخمر خشک آبجو، مایه خمیر، شیر خشک چربی گرفته شده، کازئین، تراشههای گوشت، مخمرهای دیگر، سیب زمینی پخته و شاید بسیاری مواد دیگر باشد که گزارش نشده.
مسئله اصلی این است که زنبور عسل نمیتواند ارزش غذایی مواد مختلف را تشخیص بدهد. گفته میشود که در دانههای گرده مواد مشخص نشدهای وجود دارد که باعث تحریک زنبور عسل برای تغذیه از آن میشود و از این رو به بسیاری از مواد غذایی اگر مقداری گرده اضافه نشود زنبور عسل از آنها تغذیه نمیکند. بعضی مواد دیگر را با اختلاط با شکر یا عسل به خورد زنبوران میدهند ولی در اثر آن یا پرورش نوزاد متوقف میشود و یا اینکه تولید نوزادان نقصان پیدا میکند. با وجود این که بعضی از مواد به صورت تجارتی تهیه شده و به عنوان شبه گرده عرضه میگردد ولی در حقیقت این مواد مکمل یا اضافه کننده حجم غذای عادی زنبور عسل تلقی میشود.
یکی از ترکیبات مناسب مکمل گرده مخلوطی است از ۴۵۴ گرم گرده گل و ۱.۳۶۰ کیلوگرم آرد سویا. هر یک از مواد مذکور را با عسل یا شربت غلیظ قند مخلوط میکنند و به صورت خمیری نرم و مرطوب در میآورند و در سطح بالایی قابها در محل استقرار توده خوشه مانند کارگران قرار میدهند.
غذای مکمل باید ۶ الی ۸ هفته قبل از پیدا شدن گرده طبیعی به زنبوران داده شود و کلنی زنبور عسل باید تا پیدا شدن گرده تازه و طبیعی به مقدار کافی از این مواد در دسترس داشته باشد. وقتی گرده طبیعی وجود داشته باشد زنبوران از مواد جایگزین گرده استفاده نمیکنند. یک کلنی متوسط هر هفته حدود ۴۵۴ گرم از خمیر مذکور را میخورد.
مخلوط ۱ به ۳ گرده و سویا و یا مخمر خشک، رشد مداوم نوزادان را به خوبی تضمین میکند. اگر گرده ذخیره شده در دسترس نباشد در این صورت مخلوط آرد سویا یا مخمر خشک با عسل نیز مفید واقع میشود. زنبوران کارگر از آن میخورند و به پرورش نوزاد میپردازند و گرده مورد نیاز خود را از آنچه که در کندو موجود است و یا با جمعآوری مقدار کم آن در روزهای گرم از طبیعت تأمین میکنند.
منبع : زنبورعسل، پرورش، تولید عسل و استفاده در گرده افشانی (اسماعیلی، مرتضی)